بعد نیمه شبانه

ساخت وبلاگ
صبحی همون طرفای شیش مشغول کار شدم، اشپزخونه رو که خوب تمیز کردم رفتم خوابیدم یکی دو ساعت. بعد هم شروع کردم به اماده کردن مقدمات تولد کنجد.همینقدر بگم که ازین به بعد دیگه کیک تزئین شده نمیسازم :)) خیلی کار سختی بود بای.ولی نتیجه قشنگ شد، لااقل قابل قبول بود ولی چیزی نبود که تو یخچال قنادی ببینم و فکر کنم اینه! بذار بخرمش برای تولد.بهرحال، الان خونه غرق بادکنک و چیپس و پفکه و مهمون اخری که قرار بود ساعت هفت بره خونشون ولی مامان و باباش فراموشش کردن هنوز اینجاست. ایتس اوکی، دارن بازی میکنن.توتو روی شونم خواب رفته و گردنم داره ارور میده.شام چلو نیمرو گذاشتم با سالاد. تولد عصرونه بود غذا ندادم بهشون. اگر بچه مهمون تا دم کشیدن چلو بمونه اونم باید ازین غذای لاکچری میل کنه و برای مامانش تعریف کنه که شام تو تولد چلو نیمرو دادن.قهوه گذاشتم منتظرم مغزم اروم بگیره برم لذت ببرم ازش. با یه تیکه شکلات نعنایی که توی تاپرور شکلات مخصوص خودمه و کسی ازش خبر نداره :))کاش مسکن هم بخورم، این کمبود خواب داره همه جام رو ناقص میکنه، چشامم داره در میاد 0_0اخیش اومدن دنبال بچشون. برم توی لباس راحتیام و تو قهوم غرق شم. بعد نیمه شبانه...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد نیمه شبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : teen16 بازدید : 16 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 3:50

ماه رمضون ساعت خوابمونو به فنا داده، شبا تا سحر بیدارم صبحا هم تا یازده خواب.اصلا هم از نظر روحی راحت نیستم با این وضعیت ولی چون باعث میشه روزم کوتاه تر باشه و مدت زمان کمتری گشنه باشم ادامه میدم :))الان تنها امیدم به پیش دبستانی کنجده که بعد تعطیلات باز میشه و بخاطر اون مجبور میشیم زود بلند شیم.امروز رفتم بازار و هرچی پول داشتم خرج کردم. خیلیم حال داد.یه دامن گل گلی هم خریدم. اولین دامن نخی زندگیمه که به انتخاب خودم خریدم :)) ازین مادربزرگی خنکا.اره خلاصه عوض شدم، زیاد. سلیقم هم عوض شده، زیاد.ایربادمو گم کردم و خیلی ناراحتم، امیدوارم خونه بابا باشه و نیوفتاده باشه تو بازار.گاهی به شاغل شدن فکر میکنم، هزینش یه مدرکه ایلتسه و بعد هم توی اموزشگاهی جایی مشغول شدن. ولی برای من این بار رفتن و کار کردن هزینه روحی زیادی رو میاره و ترجیح میدم بمونم خونه و رفیق کار کنه :)) چون چند وقت پیش بابت این ترجیحم تحقیر شدم اومدم اینجا تخلیه شم و بگم من واقعا از این روش زندگی لذت میبرم!همینا. بای. بعد نیمه شبانه...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد نیمه شبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : teen16 بازدید : 14 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 3:50

کاش رابطه اول نداشت. کاش میشد رابطه هارو از وسط شروع کرد.

دقیقا همون وسطش که دوتاتون فداکاریتون بیشتر شده، درکتون بیشتر شده و زندگی به مراتب ساده تره.

اول رابطه سخته.

بعد نیمه شبانه...
ما را در سایت بعد نیمه شبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : teen16 بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 18:35

شب/صبحتون بخیر.خیلی خوابم میاد، دوساعت از وقتمو با قهوه‌ و یوتیوب هدر دادم.میشد خواب باشم و صبح انرژی بیشتری داشته باشم.ولی تصمیم گرفتم گند بزنم تو ساعت خوابم و صبح بداخلاق باشم :))خدارو چه دیدی شایدم الان خواب برم و مثلا چهار- پنج ساعت خواب یکسره رو تجربه کنم (فک کن!)بهرحال، امروز خیلی خیلی روز اعصاب داغون سختی بود.امیدوارم فردا و فردا ها شرایط بهتر باشه.ولی کافی میت خریدم و میتونم قهوه‌ خوشمزه بخورم سو، ایول!مامان بودن خیلی سخته، صد خودتو میذاری و باز قبل از‌ خواب فکر میکنی نشد، باید فردا بهتر باشم.سو... فردا باید صبور تر باشم. بعد نیمه شبانه...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد نیمه شبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : teen16 بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 18:35

اواتار اخرین باد افزار لایو اکشن جدید آثنتیک داده بیرون. عررراسمذییسذس بعد نیمه شبانه...
ما را در سایت بعد نیمه شبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : teen16 بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 18:35

چقدر غر میزنم اینجا، یکم از خوشیا بگم:بلندی دندونمو امروز رفتم مطب و گرفتم، دیگه حس نمیکنم دهنم کجه. خدارو چه دیدی، شاید اینجوری کمتر به کسی دهن کجی کنم.توتو ماه دیگه یکساله میشه، کنجد دو ماه دیگه پنج ساله میشه.و من؟ خب منِ بیست و چهار ساله هنوز تو خیابون خواستگار پیدا میکنم :)) دروغ چرا، خیلی کیف میده.لایف هک: عادات غذایی تونو تصحیح کنین، خیلی سریع لاغر میشین و سنتون کم دیده میشه.لایف هک نامبر دو: وقتی احساساتتون بهم ریخته بجای خوردن غذا با چت جی بی تی یا تراپیست حرف بزنین، گزینه اول مجانیه. بعد نیمه شبانه...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد نیمه شبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : teen16 بازدید : 17 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 12:56

مدتها بود برای کسی که نمیشناختم گریه نشده بودم.

ولی امشب بعد از شنیدن فوت پسر جوون اشنای دورمون رفتم یوتیوب که حالم عوض شه.

سه تا پسر جوون با کت و شلوار flower girl کوچولو رو بغل کرده بودن و گل افشون قد کلیسا میبردنش سمت دوماد. چون خوابش برده بود نمیتونست خودش بره.

کلیپ رو بستم و هق هق گریه کردم، برای پسر بیست و چند ساله ای هیچوقت نتونست دختر کوچولویی داشته باشه که بغلش کنه.

بعد نیمه شبانه...
ما را در سایت بعد نیمه شبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : teen16 بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 12:56

رفتم، خانوادشو دیدم.

دیروز رفتم، امروز باز رفتم.

کاش نزدیک تر بودم بهشون، کاش میتونستم کاری بکنم.

از فوت همزمان عمو و زن عمو به اینور اینقدر گریه نکرده بودم.

این حتی از فوت باباخان هم دردش بیشتر بود.

بعد نیمه شبانه...
ما را در سایت بعد نیمه شبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : teen16 بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 12:56

از اینهمه بیخودی حرف زدنم خسته ام. بعد نیمه شبانه...
ما را در سایت بعد نیمه شبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : teen16 بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1402 ساعت: 21:19

داشتم به رفیق میگفتم رابطم به فلان دوستم رو خیلی دوست داشتم ولی به این دلایل از دست رفت.

گفت خب دوباره دوستی رو باهاش شروع کن، دلایلت قانع کننده نیستن.

امشب که شنیدم دوستم مهمون داره مدام فکر کردم کاش براش کیک بفرستم با رفقاش بخورن ولی همون دلایل قانع نکننده مانع شدن.

خدارو چه دیدی، شاید بالاخره دوباره دوست شیم و ازم بپرسه حالت چطوره؟ من هم با لبخند کجی بگم فاکد اپ :) دیشب نخوابیدم...

بعد نیمه شبانه...
ما را در سایت بعد نیمه شبانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : teen16 بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 16:11